پیشینه و مبانی نظری روشهاي نوين تدريس
روشهاي نوين تدريس :
تعريف روش :
روش در مقابل واژهی لاتيني « متد » به كار میرود و واژهی متد در فرهنگ فارسي « معين » و فرهنگ انگليسي به فارسي « آريانپور » به : روش ، شيوه ، راه ، طريقه ، طرز ، اسلوب معني شده است . بهطورکلی « راه انجام دادن هر كاري » را روش گويند . روش تدريس نيز عبارت از راه منظم ، باقاعده و منطقي براي ارائه درس است . روش تدریس ، شیوه یا راهی است که مدرس را به هدف درس یعنی یادگیری و آموزش دادن مطالب به شاگردان میرساند ( علوی 1384 ، 23 ).
2 - 14 - تقسیمبندی روش تدريس :
روشهای تدریس به دودسته کلی تقسیم مسی شوند ، روشهایی که درگذشته بسیار دور به کار میرفتهاند ، روشهای تاریخی و روشهایی که متکی بر یافتههای روانشناسی و علوم تربیتی جدید میباشند ، روشهای نوین نامیده میشوند ( موسوی 1391 ، 179 ).
1 ـ روشهای تاريخي 2 ـ روشهای نوين
اصطلاح تدريس ، اگرچه در متون علوم تربيتي مفهومي آشنا به نظر میرسد ، اكثر معلمان و مجريان برنامههای درسي بامعنی و ماهيت درست آن آشنايي دارند . برداشتهای مختلف معلمان از مفهوم تدريس میتواند در نگرش آنان نسبت به دانش آموزان و نحوهی كار كردن با آنها تأثیر مثبت يا منفي بر جاي گذارد . برداشت چندگانه از مفهوم تدريس میتواند دلايل مختلفي داشته باشد ؛ از مهمترین آنها ضعف دانشپایه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاههای مختلف تربيتي است . گاهي آشفتگي و اغتشاش در درك مفاهيم تربيتي به حدي است كه بسياري از كارشناسان ، معلمان و دانشجويان اين رشته مفاهيمي چون پرورش ، آموزش ، تدريس و حرفهآموزی را يكي تصور میکنند و بهجای هم به كار میبرند . اين مفاهيم اگرچه ممكن است در برخي جهات وجوه مشترك و درهمتنیده داشته باشند ، اصولاً مفاهيم مستقلي هستند و معناي خاص خود رادارند ( صفوي 1370 ، 239 ).
پرورش يا تربيت « جرياني است منظم و مستمر كه هدف آن هدايت رشد جسماني ، شناختي ، اخلاقي و اجتماعي يا بهطورکلی رشد همهجانبه شخصيت دانش آموزان در جهت كسب و درك معارف بشري و هنجارهاي موردپذیرش جامعه و نيز كمك به شكوفا شدن استعداد آنان است » ( سيف 1379 ، 28 ). براساس چنين تعريفي پرورش يك نظام است ، نظامي كه كاركرد اساسیاش شكوفا كردن استعداد و تربيت شهرونداني است كه هنجارهاي موردپذیرش جامعه را کسب كنند و متعهد به ارزشهای آن باشند . حتي بسياري از صاحبنظران تربيتي كاركردي فراتر از كاركرد ذکرشده براي پرورش قائلاند و معتقدند كه القاي ارزشها و سنتها و اخلاقيات پذیرفتهشده جامعه به افراد يكي از قدیمیترین ديدگاه پرورشي است ، بهجای چنين كاركردي ، نظام تربيتي بايد رشد مهارتهای شناختي از قبيل تفكر انتقادي ، تحليل ارزشها و مهارتهای گروهي را در كانون كاركردهاي خود قرار دهد تا زمینهی مردمسالاری در جامعه فراهم شود . ميلر ( 1983 ) و گروهي ديگر نيز